از وب سایت رسمی جنبش عدالتخواه دانشجویی در بخشی از یکی از مقاله ها می خوانیم :
سخنان دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی خطاب به حجت الاسلام نبویان میباشد:
قسمتی از تعریفی که ما از دانشگاه اسلامی داریم این است که علومش اسلامی باشد. و دانشگاهی که علومش اسلامی نباشد حتی اگر ظاهرش اسلامی باشد نمیتوان آن را اسلامی دانست.
پس از ذکر دو مورد در ادامه می خوانیم :
۳- بحث دیگر بحث افزایش ظرفیت افسارگسیخته دانشجویان دانشگاهها میباشد.توجیهاتشان برای این بحث یکیاش برداشتن سد کنکور است و یکی دیگر نیز جلوگیری از فرار مغزها بوده است. و تعجب اینجاست که هر جا خواسته جلوگیری از فرار مغزها کنند بدتر دامنزدهاند به این بحث!
خواهان این هستیم که پیرامون بحث افزایش ظرفیت افسارگسیخته یک نظارت و بازخواستی از طرف کمیسیون آموزش و تحقیقات صورت بگیرد. این بحث در دانشگاه باعث افت جدی کیفیت آموزشی تحصیلات تکمیلی شده است تا جایی که خیلی از اساتید وقت نمیکنند پایاننامهها و سایر تحقیقات دانشجویی را نظاره و راهنمایی کنند.
این افزایش بیبرنامه دانشجویان باعث افزایش بیکاری پنهان میشود که گاها دیده میشود مسئولین از کاهش بیکاری میگویند، حال آنکه بیکارها صاحب کار نشدهاند بلکه دانشجو شدهاند.
بحث آزادی بیان و آزادی پس از بیان یکی دیگر از مواردی است که دغدغه این روزهای ما نیز شده است و این امر باعث دامنزده شدن رکود نسبی و موقت امروزه دانشگاهها و جنبش دانشجویی میشود. این رکود در نهایت به بحث رکود علمی نیز منجر خواهد شد.
یکی از معیارهایی که برای دانشگاه اسلامی میتوانیم نام ببریم این است که پویایی و نشاط اندیشه در آن موج بزند که امروزه در دانشگاه برای اینکه ببینیم پویایی چگونه است کافیست آماری از میزان مطالعات دانشجویان استخراج کنیم.
بحث بعدی این است که در دانشگاه اسلامی مخالف باید بتواند حرف خودش را بزند و البته جوابش را هم بشنود. همانطور که مطهری به آن قائل بود. اما متأسفانه امروزه به لطف برخی جریانات دانشجویی و همدستیشان با برخی مسئولین فضایی شکلگرفته است که حتی دانشجویانی که در حیطه انقلاب برداشتهایی مخالف جماعت حاکم دارند طرد میشوند و به زور از کشتی انقلاب خارج میشوند. ترس این است اگر همینطور ادامه دهیم این کشتی تبدیل به قایق شود و ... (ادامه حذف شده است )
اختلاف روشها بین عناصر انقلاب باید محترم شناخته شود و به نظرم منشور برادری امام خمینی برای مشخص این بحث منشور کاملی باشد.
نکته دیگر این است که با مباحث فکری باید برخورد فکری بشود نه برخورد امنیتی و سیاسی. این باید سرمشق مسئولین و همه دانشجویان باشد.
این روزها به راحتی درخواست نشریه و درخواست تأسیس تشکل از سمت مسئولین رد میشود و یا به صورتی خلاف قانون با آنها برخورد میشود. انتظار میرود با توجه به شأنیت نظارتی مجلس این مبحث تأسیس تشکل دانشجویی در دانشگاه و بیقانونی مسئولین دانشگاه در آن، مورد بررسی قرار گیرد.
نکته آخر اینکه فضای باز فرهنگی دانشگاه در کنار فضای بسته سیاسی آن شرایط را برای پرورش ضد انقلاب کاملا محیا کرده است. در فضای فرهنگی دانشجو عناصر فرهنگی غیر دینی و غیر انقلاب اسلامی را کسب میکند و در کنارش با ورود به فضای سیاسی و مشاهده جو بسته مطمئنا به اقدام علیه جمهوری اسلامی تحریک میشود.